بیشتر از هر چیزی نیاز دارم که کار کنم تا دستم توی جیب خودم باشد. من با رویای مترجم شدن وارد دانشگاه شدم و بعضی استاتید، به خصوص آن مردک دائمالخمر، رویا و آیندهی من و خیلیهای دیگر را نابود کردند. هنوز خونی نچکیده تا توی آب غرق شود. احتمالا فردا پریودم آغاز میشود. توی حمامم و به این فکر میکنم که یک مسیر دیگر را هم اشتباه رفتم و حرفهای یک نفر دیگر مرا وادار به عقبنشینی کرد. تا چه زمانی مجازیم به اشتباه کردن؟ ایکاش نگاه دقیقتری به مسائل داشتم. من از زندگی و آینده هیچ تصویری نداشتهم، هیچوقت. گمانم یکشنبه اولین باری بود که پشت ویترین ایستادم و گفتم: «میخوام کار کنم تا از اینا بخرم.» باید بروم بخوابم. باید بروم.
درباره مچ بند شیائومی می بند ۵ چه میدانیم؟ بازدید : 472
پنجشنبه 31 ارديبهشت 1399 زمان : 1:21