loading...

(خیالپردازِ نادانِ سابق)

Content extracted from http://aleme-n.blog.ir/rss/?1580996786

بازدید : 228
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 8:22

صحبت از سوگ که می‌شود اول از همه یاد قبرستان و لباس سیاه می‌افتیم. اما سوگ می‌تواند فقدان هر آنچه باشد که قبلا داشته‌ایم و یا حداقل خیال می‌کردیم که داریم. یکی دو ماه بعد از پایان رابطه‌ی آخرم فهمیدم که معشوقه‌ام تمام مدت به من خیانت می‌کرده. من تا ماه‌ها سوگوار اعتمادی بودم که به او داشتم. سوگوار تصوری از او بودم که داشتم و واقعیت نداشت. بعد از مدتی خیال کردم که می‌توانم برگردم به روال عادی زندگی. با مردهای زیادی آشنا شدم و با هم بیرون رفتیم. با هم خوابیدیم. با هم خاطره ساختیم. رابطه‌ی ما رابطه‌ی خوبی نبود. اما رابطه‌ی بدی هم نبود. حتما چیزهایی داشته که 9 ماه با هم بودیم. هرچند، که من همچون Zayn Malik از گروه وان دیرکشن، از همان روز اول حس کردم که می‌خواهم بروم؛ که این آدم مناسب من نیست و این رابطه چندان خوب از آب در نخواهد آمد. اما چراغ‌های قرمز را نادیده گرفتم و ادامه دادم. رابطه‌ی ما قشنگی‌های خودش را هم داشت. ما با هم رفتیم سفر. توی قطار وقتی که دیگران خواب بودند عشق‌بازی کردیم. هر جا که فرصتش بود همدیگر را بوسیدیم. نمی‌خواهم بگویم که تعطیلات نوروزی را با هم گذراندیم چون خاطره‌ی چندان خوبی نیست. خوبی‌های خودش را داشت اما تاریکی‌ها و دردهایش از روشنایی‌هایش بیشتر هستند. تمام آن 14 روز را حس کردم که خواستنی نیستم. یک شب که با آقای مو بلند صحبت می‌کردم بعد از اینکه فهمید تعطیلات نوروز و سیزده به در را کنار معشوقه‌ی سابقم و خانواده‌اش گذرانده‌ام متعجب شد. البته هر کسی که می‌شنود تعجب می‌کند. بعد هم رو کرد به من و گفت که جدا شدن در این شرایط واقعا دشوار است. و من تازه متوجه شدم که چقدر حق داشتم در جدایی دو دل باشم! البته عزت نفس و افسردگی و مسائل روانی دیگری هم در «ماندن در یک رابطه‌ی اشتباه» دخیل هستند. خلاصه که نه تنها خواهران و والدینش، بلکه چندین فامیل دیگرش را هم دیده بودم و با هم شام خوردیم. جدایی ما شبیه طلاق بود. بعد از پایان، هم خوشحال بودم و هم ناراحت. نفس راحتی کشیده بودم و وقتش رسیده بود که کثافت را از تنم پاک کنم. اما در عین حال غمگین بودم؛ عکس‌هایمان، خاطرات قشنگ، دوستان و خانواده‌اش که همدیگر را در اینستا دنبال می‌کردیم و عادت؛ عادت به آدمی‌که دیگر نبود و ترک عادت هم موجب مرض است.

همان که خال‌های صورتش را عاشق بودم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 13
  • بازدید کننده امروز : 14
  • باردید دیروز : 18
  • بازدید کننده دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 40
  • بازدید ماه : 667
  • بازدید سال : 2559
  • بازدید کلی : 24674
  • کدهای اختصاصی